اهدای هزینه کفن و دفن و کفنی متبرکه به جبهه ها
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
آقای کاویانی در ادامه کمک های مردمی می گوید: (4-KAVIANI-7) " مردم واقعا" آنچه را که در توان داشتند را خالصانه به جبههها تقدیم میکردند " وی در این رابطه به اهدای کفنیها ، همراه با هزینه کفن و دفنی که برخی از مؤمنین برای خود از پیش تدارک می بینند، اشاره مینماید: " برخی از مادرها که برای خود از مشهد یا کربلا کفن آماده کرده و حتی مبلغی را که برای کفن و دفن تهیه کرده بودند را تحویل...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
آقای کاویانی در ادامه کمک های مردمی می گوید: (4-KAVIANI-7) " مردم واقعا" آنچه را که در توان داشتند را خالصانه به جبههها تقدیم میکردند " وی در این رابطه به اهدای کفنیها ، همراه با هزینه کفن و دفنی که برخی از مؤمنین برای خود از پیش تدارک می بینند، اشاره مینماید: " برخی از مادرها که برای خود از مشهد یا کربلا کفن آماده کرده و حتی مبلغی را که برای کفن و دفن تهیه کرده بودند را تحویل...
زندگینامه آزاده محمد مبارکی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده محمد مبارکی در سال 1346 در خانوادهای متدین در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کانون پاک و مقدس خانواده سپری نمود. دوره ابتدائی را در دبستان فاطمه طباطبائی شهرستان نیریز و سال اول و دوم راهنمائی را در مدرسه راهنمائی مسعود بزرگی شهرستان نیریز به پایان رسانید. سپس ترک تحصیل نمود. پس از آزادی از اسارت، سال سوم راهنمایی را در مدرسه ایثارگران شهید جاویدی فسا و تحصیلات متوسطه را در مدرسه...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده محمد مبارکی در سال 1346 در خانوادهای متدین در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کانون پاک و مقدس خانواده سپری نمود. دوره ابتدائی را در دبستان فاطمه طباطبائی شهرستان نیریز و سال اول و دوم راهنمائی را در مدرسه راهنمائی مسعود بزرگی شهرستان نیریز به پایان رسانید. سپس ترک تحصیل نمود. پس از آزادی از اسارت، سال سوم راهنمایی را در مدرسه ایثارگران شهید جاویدی فسا و تحصیلات متوسطه را در مدرسه...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید اسدالله سبقت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد اسدالله سبقت »
آنگاه که از گلستان لالههای سرخ ایران میگذری، بر گلبرگ خونرنگ آنها بنگر و ببین که درد عشق با عاشقان چه کرده است. بشنو از باد صبا، از سبقت آنها که در رسیدن به وصال محبوب چگونه از سروجان گذشتند. اسدالله از قبیله عاشقان دردمندی است که 5/3/1308 در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. نبودن امکان تحصیل، او را از فراگیری سواد محروم ساخت و میز و صندلی مدرسه با کرامت انسانی وی آشنا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد اسدالله سبقت »
آنگاه که از گلستان لالههای سرخ ایران میگذری، بر گلبرگ خونرنگ آنها بنگر و ببین که درد عشق با عاشقان چه کرده است. بشنو از باد صبا، از سبقت آنها که در رسیدن به وصال محبوب چگونه از سروجان گذشتند. اسدالله از قبیله عاشقان دردمندی است که 5/3/1308 در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. نبودن امکان تحصیل، او را از فراگیری سواد محروم ساخت و میز و صندلی مدرسه با کرامت انسانی وی آشنا...
بیاد شهید نادعلی اکتسابی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ای خدا اکتسابی شهید است افسر پاک جانباز اسلام بهر یاری دین کرد اقدام جان ما باد قربان قرآن با خدا بسته بود عهد و پیمان مرد و مردانه همچون شهیدان زین جهت رفت و درخون طپان شد همسرش زین مصیبت خبرشد گفت ای وای خاکم به سر شد کرد از خانواده جدایی رفت تا جان خود را فدا کرد چهره اش همچو ماهی درخشان آنچنان با خدا عهد بستی اکتسابی زجان ناله سرکرد خانه کفر زیر و...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ای خدا اکتسابی شهید است افسر پاک جانباز اسلام بهر یاری دین کرد اقدام جان ما باد قربان قرآن با خدا بسته بود عهد و پیمان مرد و مردانه همچون شهیدان زین جهت رفت و درخون طپان شد همسرش زین مصیبت خبرشد گفت ای وای خاکم به سر شد کرد از خانواده جدایی رفت تا جان خود را فدا کرد چهره اش همچو ماهی درخشان آنچنان با خدا عهد بستی اکتسابی زجان ناله سرکرد خانه کفر زیر و...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید عباس مرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد عباس مرادي »
آنگاهکه حسین (ع) در علقمه دستهای برادر را از زمین برمیداشت و بر صورت و چشم میمالید، از عشق او به عباس حکایت میکرد و با آن کار از آیندگان میخواست تا یاد و نام عباس او را زنده نگهدارند. دهم مردادماه سال ۱۳۴۱، در گرمای سوزان تابستان میان خانوادهای متدین در شهر نیریز، وقتی کودکی چشم به جهان گشود، بیاختیار پدر به یاد عباس بن علی (ع) و لبهای تشنه او، لبهای کودکش را بوسید و او...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد عباس مرادي »
آنگاهکه حسین (ع) در علقمه دستهای برادر را از زمین برمیداشت و بر صورت و چشم میمالید، از عشق او به عباس حکایت میکرد و با آن کار از آیندگان میخواست تا یاد و نام عباس او را زنده نگهدارند. دهم مردادماه سال ۱۳۴۱، در گرمای سوزان تابستان میان خانوادهای متدین در شهر نیریز، وقتی کودکی چشم به جهان گشود، بیاختیار پدر به یاد عباس بن علی (ع) و لبهای تشنه او، لبهای کودکش را بوسید و او...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید علی میرزازاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد علي ميرزازاده »
در یکی از روزهای گرم تابستان ـ 18/5/1326ـ در شهرستان نیریز کودکی در خانوادهای مؤمن پا به عرصه وجود گذاشت. اورا همنام مولایش علی(ع) نامیدند. دوران کودکی را با محبتهای بیدریغ پدر و مادری مهربان طی کرد و برای کسب علم وارد مدرسه شد. دوران ابتدائی را در دبستان فرهنگ اسلامی (پهلوی) و دوره دبیرستان را تا سال دوم، در دبیرستان احمد نیریزی گذراند، سپس ترک تحصیل کرد. در سن 20 سالگی به استخدام ارتش درآمد و به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد علي ميرزازاده »
در یکی از روزهای گرم تابستان ـ 18/5/1326ـ در شهرستان نیریز کودکی در خانوادهای مؤمن پا به عرصه وجود گذاشت. اورا همنام مولایش علی(ع) نامیدند. دوران کودکی را با محبتهای بیدریغ پدر و مادری مهربان طی کرد و برای کسب علم وارد مدرسه شد. دوران ابتدائی را در دبستان فرهنگ اسلامی (پهلوی) و دوره دبیرستان را تا سال دوم، در دبیرستان احمد نیریزی گذراند، سپس ترک تحصیل کرد. در سن 20 سالگی به استخدام ارتش درآمد و به...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمود دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمود دهقانپور »
کجایند شورآفرینان عشق علمدار، مردان میدان عشق 10/1/1341 آنگاه که شبنم نقره فام بر روی گلبرگ شقایقها چون مروارید میدرخشید و قناریها بر روی شاخههای نرگس آواز شادمانی سرداده بودند، در کوچه پس کوچههای نیریز غزل زندگی را سرود. نام زیبای «محمود» زیبنده وجود ماهش شد و دنیای کودکی را آغاز کرد. در دامن پاک مادر درس دینداری را فراگرفت و مردانگی و سخاوت را از پدر آموخت. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان فرهنگ اسلامی نیریز شد و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمود دهقانپور »
کجایند شورآفرینان عشق علمدار، مردان میدان عشق 10/1/1341 آنگاه که شبنم نقره فام بر روی گلبرگ شقایقها چون مروارید میدرخشید و قناریها بر روی شاخههای نرگس آواز شادمانی سرداده بودند، در کوچه پس کوچههای نیریز غزل زندگی را سرود. نام زیبای «محمود» زیبنده وجود ماهش شد و دنیای کودکی را آغاز کرد. در دامن پاک مادر درس دینداری را فراگرفت و مردانگی و سخاوت را از پدر آموخت. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان فرهنگ اسلامی نیریز شد و...
برادران گشتی عراق
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از عملیات والفجر 2 در ارتفاعات مشرف بر شهر " چومان مصطفی"ی عراق مستقر بودیم. عراقیها برای اینکه سنگرهای کمین ما را شناسایی کنند بعضی از شبها چراغ فانوس به گردن الاغها می انداختند و آنها را به طرف نیروهای ما رها میکردند. تا بچهها به خیال اینکه افراد گشتی عراق هستند بطرف آنها تیراندازی کنند و سنگرها شناسایی شود. برادران چون از این موضوع مطلع بودند هر شب انتظار چنین کاری داشتند و تیراندازی نمیکردند. برخی...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از عملیات والفجر 2 در ارتفاعات مشرف بر شهر " چومان مصطفی"ی عراق مستقر بودیم. عراقیها برای اینکه سنگرهای کمین ما را شناسایی کنند بعضی از شبها چراغ فانوس به گردن الاغها می انداختند و آنها را به طرف نیروهای ما رها میکردند. تا بچهها به خیال اینکه افراد گشتی عراق هستند بطرف آنها تیراندازی کنند و سنگرها شناسایی شود. برادران چون از این موضوع مطلع بودند هر شب انتظار چنین کاری داشتند و تیراندازی نمیکردند. برخی...
به یاد شهید محمد علی منوری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
منوری جان فدا، کرده براه خدا منـوری جـان فـدا کرده به راه خـدا داده سر وجانخویش در پی امر اله در ره قرآن و دین جان بهکف و با وفا ز بهر فرمان حق، رضا بجان بد رضا منوری جان فدا، کرده براه خدا چون به ره عشق حق عاشق وجانانه بود بهر وصال خدا ز شوق پروانه بود به جمع یاران خود گوهر یـکدانه بـود عجبجوانی عفیف، نمونه اندر صفا منوری جان فدا، کرده براه خدا ز پیروان علی ز عـاشقــان حسین مطیع...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
منوری جان فدا، کرده براه خدا منـوری جـان فـدا کرده به راه خـدا داده سر وجانخویش در پی امر اله در ره قرآن و دین جان بهکف و با وفا ز بهر فرمان حق، رضا بجان بد رضا منوری جان فدا، کرده براه خدا چون به ره عشق حق عاشق وجانانه بود بهر وصال خدا ز شوق پروانه بود به جمع یاران خود گوهر یـکدانه بـود عجبجوانی عفیف، نمونه اندر صفا منوری جان فدا، کرده براه خدا ز پیروان علی ز عـاشقــان حسین مطیع...
خاطره ای از شهید فیروزی
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...